شناخت گناهان صغيره و كبيره

۳۶۵ بازديد

 

گرچه تمام گناهان از آن جهت كه سرپيچي از دستور خداوند تعالى هستند، بزرگ مي باشند، اما با توجه به خصوصيات ذاتى و تبعات مختلف و آثار گوناگونى كه در آنها وجود دارد مى توان حدس زد كه تمام گناهان با هم برابر نيستند: بعضى بسيار بزرگ، پاره اى بسيار كوچك و برخى متوسط هستند. بديهى است گناه قتل نفس به مراتب بزرگتر از گناه ضرب و شتم يك انسان و گناه زنا بزرگتر از گناه نگاه كردن به نامحرم است. با پذيرش اين نكته در اينجا دو سؤال مطرح مى شود:
الف- با اينكه همه گناهان در مقام مقايسه با يكديگر، شدت و ضعف دارند، آيا تقسيم گناه به كبيره و غيره، مطلق است يا نسبى؟
ب- بر فرض كه اين تقسيم بندى (تقسيم مطلق) درست باشد، معيار كبيره و صغيره چيست و با چه ملاكى مى توان گناهان بزرگ را از گناهان كوچك تشخيص داد؟ در پاسخ سؤال نخست بايد گفت: هر چند گناهان در مقام مقايسه با يكديگر شدت و ضعف دارند و تقسيم به كبيره و غيره از اين لحاظ نسبى است، يعنى ممكن است يك گناه نسبت به گناه بالاتر صغيره و نسبت به گناه كوچكتر كبيره محسوب شود، اما آيات قرآن و روايات معصومين (ع)، در يك جمع بندى كلى، گناهان را به دو دسته تقسيم نموده و براى اين تقسيم بندى معيارى كلى ذكر كرده اند، يعنى در يك تقسيم بندى كلى گناهان به دو گروه كوچك و بزرگ تقسيم شده و هر گروه در جايگاه خاصى قرار گرفته است. از اين نظر هيچ يك از گناهان كوچك در رديف گناهان بزرگ و هيچ يك از گناهان بزرگ در رديف گناهان كوچك قرار نمى گيرد.
در قرآن كريم چنين مى خوانيم: «ان تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى شده ايد، اجتناب كنيد، گناهان كوچك شما را مى پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم.» (نساء/ ٣١)
و در آيه اى ديگر مى خوانيم: «الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الا اللمم ان ربك واسع المغفرة؛ (نيكوكاران) كسانى هستند كه از گناهان بزرگ و زشتى ها، جز گناهان كوچك پرهيز مى كنند، بى گمان آمرزش پروردگارت وسيع است.» (نجم/ ٣٢)
و درباره بهشتيان مى خوانيم: «و الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش؛ (مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنان كه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت پرهيز مى كنند.» (شورى/ ٣٧)
از اين آيات به روشنى استفاده مى شود، كه گناهان، دو گونه اند: كبيره و صغيره و همچنين استفاده مي شود بعضى از گناهان، بدون توبه حقيقى بخشودنى نيست، ولى بعضى از آنها بخشودنى است.
روايات متعددى نيز از ائمه (ع) به ما رسيده كه بيانگر تقسيم گناهان به كبيره و صغيره است، و در كتاب اصول كافى يك باب تحت عنوان «باب الكبائر» داراى ٢٤ حديث است به اين موضوع اختصاص يافته كه است.
معيارهاي مختلفي براي شناخت گناهان كبيره ذكر شده است. طبق نظري كه مرحوم سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي در كتاب عروة الوثقي (باب شرايط امام جماعت) آن را مطرح كرده اند و تعدادي از علما آنرا قبول كرده اند، براي شناخت گناهان كبيره چهار راه وجود دارد:
1- هر گناهي كه در قرآن و حديث به كبيره بودن آن تصريح شده باشد (اين قسم بيش از چهل گناه است كه در اخبار اهلبيت (ع) به آن تصريح شده است).
2- هر گناهي كه در قرآن مجيد يا احاديث معتبر به مرتكبين آن وعده آتش داده شده است چه وعده صريح باشد، مانند: «و من قتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها؛ و كسي كه مؤمني را عمدا به قتل برساند، پس جزايش جهنم است در حالي كه در آن جاودان است.» (نساء/ 95) و چه غير صريح مانند فرمايش پيغمبر (ص): «من ترك الصلاة متعمدا فقد برء من ذمة الله و ذمة رسول الله؛ هر كه عمدا نماز خواندن را ترك نمايد از امان و پناه خدا و رسولش خارج است.» وعده عذاب در اين روايت به كنايه است نه به صراحت. دليل اين معيار روايات بسياري است كه حضرت باقر و حضرت صادق (ع) فرموده اند: «گناه كبيره هر گناهي است كه خداي تعالي وعده آتش بر آن داده باشد».
و از روايتي كه حضرت عبدالعظيم آن را نقل كرده است معلوم مي شود: فرقي نمي كند كه وعده عذاب در قرآن باشد و يا در احاديث.
3- هر گناهي كه در قرآن يا در احاديث معتبر از گناه ديگري كه كبيره بودنش مسلم است، بزرگتر شمرده شده است. مثلا قتل از جمله گناهاني است كه در برخي از روايات به كبيره بودنش تصريح شده و در قرآن مجيد، وعده عذاب بر آن داده شده است. پس اگر در قرآن مجيد يا حديثي كه معتبر است تصريح شود كه فلان گناه از قتل نفس بزرگتر است آن گناه هم كبيره مي شود مانند فتنه كردن كه در قرآن مجيد مي فرمايد از قتل نفس بزرگتر است: «و الفتنة اكبر من القتل؛ پس يقينا فتنه هم از گناهان كبيره است.»
4- هر گناهي كه نزد متدينين بزرگ شمرده شود به طوري كه يقين حاصل شود كه بزرگي آن منتهي به زمان معصومين مي گردد. مانند نجس نمودن مسجد از روي علم و عمد و به قصد هتك احترام خانه خدا، يا پرتاب كردن و انداختن قرآن مجيد به قصد بي احترامي به آن.
علامه طباطبايي (ره) در اين مورد، مي فرمايند: «بزرگى معصيت وقتى تحقق مى يابد كه نهى از آن نسبت به نهي اي كه از معصيت ديگر شده مهم تر باشد و نشانه اهميت نهى شديدتر بودن خطاب است، يا اينكه در خطاب اصرار شده باشد (در موارد متعدد، تكرار شده باشد) و يا اينكه مرتكبش به عذاب آتش تهديد گشته باشد و يا به نحوى ديگر از آن اهميت گناه استفاده شود»
حضرت امام خميني (ره) نيز در كتاب تحرير الوسيله مي فرمايند: «گناهان كبيره عبارتند از هر گناهى كه وعده آتش و يا عقاب در برابر آن وارد شده باشد و يا با شدت زيادي از اجتناب آن نهي شده باشد و يا دليلى وارد شده باشد بر اينكه آن گناه از بعضي از گناهان كبيره بزرگتر و يا مساوى آن است و يا عقل حكم كند به اينكه آن گناه كبيره است و يا نزد مردم دين دار مسلم و قبول شده باشد كه فلان گناه كبيره است و يا تصريحي بر كبيره بودن آن گناه رسيده باشد».
و سپس ايشان با توجه به اين معيارها، برخي از گناهان كبيره را اينگونه نام مي برند:
1- نوميدى از رحمت خداى تعالى
2- ايمنى از مكر و عقاب او
3- دروغ بستن به خدا و يا رسول خدا (ص) و يا به جانشينان ايشان (ع)
4- كشتن كسى كه خداي تعالى كشتن او را تحريم كرده و خونش را محترم دانسته مگر آن كه جنبه قصاص و اجراء حدود الهى داشته باشد.
5- عاق پدر و مادر شدن
6- خوردن مال يتيم به ستم
7- نسبت دادن زنا به زنان پاكدامن
8- فرار از جنگ
9- قطع رحم
10- سحر
11- زنا
12- لواط
13- سرقت
14- قسم دروغ
15- كتمان شهادت
16- شهادت به ناحق دادن
17- عهد شكستن
18- حيف در وصيت (كه عبارت است از بيش از ثلث وصيت كردن)
19- شراب نوشيدن
20- ربا خوردن
21- سحت (يعنى بهاى چيزهاى حرام و مزد كارهاى حرام)
22- قماربازى
23- خوردن گوشت مردار و گوشت خوك و خون و گوشت هر حيوانى كه هنگام ذبح نام غير خدا بر آن بوده باشند، مگر آن كه ضرورت خوردن اين چند چيز را ايجاب كند.
24- در كيل (پيمانه) و وزن خيانت كردن
25- رفتن و مهاجرت به مكانى كه در آن جا انجام وظايف دينى ميسر نيست.
26- ظالم را در ظلمش كمك كردن
27- به كمك و پشتيبانى ظالم اعتماد داشتن
28 - حقوق ديگران را بدون هيچ عذرى نگهداشتن
29- دروغ
30- تكبر
31- اسراف و ريخت و پاش كردن
32- خيانت به امانات
33- غيبت
34- سخن چينى
35- سرگرمى به لهو و لعب
36- سبك شمردن حج و بى اعتنائى به آن
37- ترك نماز
38- ندادن زكات
39- اصرار بر گناهان كوچك.
و اما شرك ورزيدن به خداى تعالى و انكار آن چه او بر پيامبرش نازل كرده و محاربه (جنگ) با اولياء خدا از همه آن گناهان بزرگ تر است.
ناگفته نماند كه گناهان از دو ديدگاه ديگر نيز قابل توصيف اند:
نخست آنكه گناهان از آن جهت كه مخالفت و تمرد از دستورهاى پروردگار محسوب مى شود بسيار زشت و ناپسند است و هيچ گناهى از اين لحاظ كوچك نيست و چنانچه كسى نافرمانى خدا را كوچك بشمارد مرتكب گناهى بس عظيم شده است، چنانچه اميرالمومنين (ع) فرمود: «أشد الذنوب ما استخف به صاحبه؛ شديدترين گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد.»
دوم آنكه هر چند در يك جمع بندى كلى، گناهان به دو دسته كبيره و صغيره تقسيم شده است اما بايد دانست كه گناهان كبيره همه در يك درجه نيستند چنان كه گناهان صغيره نيز با هم برابر نيستند. ممكن است يك گناه صغيره نسبت به صغيره ديگر، كبيره و يك گناه كبيره نسبت به كبيره ديگر صغيره باشد و بر عكس، زيرا علاوه بر آن معيار كلى و مشترك، كه گناهان را به دو دسته كبيره و صغيره تقسيم مى كند، جهات ديگرى نيز وجود دارد كه در بزرگى و كوچكى گناه مؤثر است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.